بايد ها و نبايد هاي شادي
بايد ها و نبايد هاي شادي
بايد ها و نبايد هاي شادي
عوامل شادي آفرين
ويژگي هاي شادي هاي پسنديده و ناپسند
ويژگي هاي شادي هاي پسنديده
آنان که به دعا و نماز و مناجات مي پردازند، کمتر به اندوه و نگراني دچار مي شوند.
با گناه آميخته نباشد.
ميانه روي در آن رعايت شود.
اگر شادي دنيوي است، در راستاي کمک به تأمين شادي آخرت باشد؛ زيرا هر شادي که در جهت کمال معنوي باشد، مطلوب است.
ويژگي هاي شادي هاي ناپسند
با آزار و اذيت و تجاوز به حقوق ديگران همراه باشد.
بر اساس نکوهش و دست انداختن ديگران باشد.
آسايش و شادي ديگران را بگيرد.
در آن زياده روي شود.
سبب غفلت و کوتاهي در وظايف فردي و اجتماعي و مانع رسيدن به کمالات انساني شود.
در آن، امور حرام و نهي شده باشد، مانند رقص، شراب و ...
لهو باشد.
شادي هاي ماندگار و شادي هاي زودگذر
شادي آن شادي است کز جان رويدت
تا درون از هر ملالي شويدت
ورنه آن شادي که از سيم و زر است
آتشي دان کاخرش خاکستر است
شادي هاي ماندگار
شادي در ولادت پيشوايان ديني؛
شادي به خاطر بهره مندي از نعمت هاي الهي؛
شادي ناشي از پرهيز از گناه؛
شادي برخاسته از مزاح و شوخي هاي سالم؛
شادي حاصل از انجام دادن کار هاي نيک؛
شادي از عملکرد خوب انسان؛
شادي به خاطر آراستگي ظاهري و باطني؛
شادي به خاطر مثبت عمل کردن و انديشيدن؛
شادي حاصل از شاد کردن هم نوعان، به ويژه غم زدايي از مؤمنان؛
شادي حاصل از هديه دادن و کمک مالي و رفع نياز ديگران؛
شادي حاصل از شرکت در محافل خانوادگي و دوستانه و پرداختن به امور اخلاقي و معنوي؛
شادي حاصل از شرکت در مجالسي همچون اطعام دادن در هنگام ازدواج، تولد فرزند، بازگشت از حج و ديد و بازديد؛
شادي به خاطر داشتن همسر خوب و مؤمن يا شغل مناسب.
شادي هاي زودگذر
شادي هاي آميخته با گناهاني چون دروغ، غيبت، تهمت و شرکت در مجالس لهو و لعب؛
شادي هاي حاصل از خوشي هاي زودگذرد نيوي، مانند ريخت و پاش ها، ولخرجي ها، هوس ها و کام جويي هاي جواني و ... ؛
شادي هاي برخاسته از اعمال ناشايست چون شراب خواري، ارتباط غير مجاز پسر و دختر، رقص، موسيقي و ترانه هاي مبتذل، ديدن فيلم ها و عکس هاي محرک، شرکت در عروسي ها و جشن هاي گناه آلود و ... ؛
شادي از شنيدن حکايت هاي مضحک، ياوه گويي ها، هرزگي ها و ... ؛
شادي به خاطر ثروت اندوزي، به ويژه از راه حرام؛
شادي از تعريف و تمجيد ديگران؛
شايد از مصيبت هاي ديگران.
چگونه مي توانيم شاد باشيم؟
مهارت هاي اجتماعي خود را افزايش دهيم.
فعال باشيم و فعاليت هاي لذت بخش را در برنامه ي روزانه ي خود بگنجانيم.
به زمان حال توجه کنيم. غصه ي گذشته را خوردن و نگران آينده بودن، مشکلي را حل نمي کند.
خودمان باشيم؛ نقش بازي کردن، احساس هاي نامطلوب را زياد مي کند.
افکار منطقي و خطا هاي خود را شناسايي و با آن ها مقابله کنيم.
به افکار مثبت و خوش بينانه بيشتر توجه کنيم.
زمان بيشتري را با خانواده و دوستان بگذرانيم.
توقع و آروز هاي خود را به حداقل برسانيم.
زندگي و هدف هاي خود را دقيق سازمان دهي کنيم.
چرا بايد شاد باشيم؟
علت اينه که انسان ها با شاد بودن، به تعادل روحي مي رسن. انساني که تعادل روحي داره، عقده هاي رواني نداره، ترس و نگراني هاي بيهوده آزارش نمي ده. آدمايي که شاد زندگي مي کنن، به اطرافيانشون سوء ظن ندارن. همين قدر تصور کنيد جامعه اي که آدماش اين طوري باشن، چه جوريه. مسلماً قلب و دل آدماش خيلي به هم نزديکه، افراد اين جامعه پر انرژي و سر حالن و اين سرحالي رو به هم انتقال مي دن.
پس ما بايد شاد باشيم تا اول خودمون و بعد جامعه مون رو به سلامت و پويايي برسونيم. جامعه به آدماي شاد نياز داره تا چرخاي توسعه و پيشرفت اين مرز و بوم رو به حرکت در بيارن. با شادي نه تنها روح و روان سالم تري داريم، جسم سالم تري هم خواهيم داشت. پس شاد باشيد و انرژي رو به اطرافيانتون هم هديه کنيد.
راهکار هاي رسيدن به شادماني
1. عبادت و ارتباط با خدا، اصلي ترين شرط رسيدن به سرور قلبي:
2. بردباري و شکيبايي:
3. مثبت انديشي و مثبت نگري:
4. در زمان حال زيستن:
چرا بايد در زمان حال زندگي کنيم؟
وقتي «لحظه» رو همون طور که هست، مي پذيريم، گشايشي در درونمون احساس مي کنيم که عميقاً رضايت بخشه. زماني که بر اساس هوشياري «لحظه حال» عمل مي کنيم، هر کاري که انجام مي ديم، حتي اگر ساده ترين کار ها باشه، پر از محتوا و عشق خواهد بود، در حالي که اگر راحت ترين کار ها رو بدون شور و اشتياق انجام بديم، ثانيه ها روبه بدترين شکل سپري مي کنيم.
اگر «حالا» و «اينجا» فقط «يک کار» انجام بديم و اون هم همراه با شور و عشق باشه، همه ي جلوه هاي جهان در نظر ما زيباتر مي شه. تمام موجودات و طبيعت جان تازه مي گيرن، صدا ها گوش نوازتر و رنگ ها شفاف تر مي شن و کل کائنات هماهنگي خيره کننده اي در نظر ما پيدا مي کنن.
جوان و شادي
پس برخيز، دستانت را بگشا و خود را در آغوش يگانه اي که اين ستاره را در شب تاريک زندگي ات قرار داده رها کن تا تمام شادي دنيا را احساس کني.
شوقي را با اعماق وجودت درک خواهي کرد، اگر نيم شبي برخيزي و صورتت را به نمي شست و شو دهي. باور داشته باش که اين شادي راستين است.
يافتن شادي حقيقي، رها شدن در آسمان بي کران رحمت، سيراب شدن از عشق الهي؛ همگي در يک واژه خلاصه مي شوند: «کرنش» در برابر او که يگانه است.
آن زمان حس پرواز را پيدا خواهي کرد.
بر آستان جانان، گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي، بر آسمان توان زد
حافظ
منبع: گلبرگ جوان، شماره ي 113
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}